براي اجراي دسته- جمله سوم، اولين انتخاب نواختن چهار نت متوالي “سي بكار، دو بكار، ر بكار، مي بمل” در پوزيسيون چهارم و سپس انتقال به پوزيسيون هشتم براي اجراي نت فا ديز مي باشد كه در اينجا نيز مي توان همين توالي انگشت گذاري را انتخاب نمود، يعني اجراي فا ديز، سل بكار، سي بكار، دو بكار با انگشتان اول تا چهارم (تصوير شماره چهار).
در نگاه اول، با توجه به سهولت و سرعت بالاي انگشت گذاري (به شكل جا افتاده ي انگشت اول تا چهارم)، اديت فوق بي نقص مي نمايد. اما نكته قابل توجه اول، پرش صدايي بزرگ اين جمله در تغيير انگشت چهارم پوزيسيون چهارم (نت ر بكار) به انگشت اول پوزيسيون هشتم (نت فا ديز) مي باشد.
و نكته آخر در اين انتخاب، نحوه اجراي نت مي بمل انتهايي جمله كلي است. به طبع در اين حالت، منطقي ترين راه انتقال انگشت چهارم از نت دو بكار به نت مي بكار است.
با توجه به شكل و وضعيت دست در پوزيسيون هشتم و اينكه اين نت (مي بمل انتهايي) بايستي به تنهايي اجرا شود، ديگر انتقال كلي دست و تغيير پوزيسيون به شكل انگشت چهارم به چهارم مطرح نيست. در اين انتخاب، انگشت چهارم بايستي به تنهايي و توسط باز شدن هلال داخلي آن و استفاده از اين پتانسيل، مي بمل را اجرا كند.
اتخاذ چنين روشي با توجه به وضعيت بحراني و بسيار نزديك پرده ها در پوزيسيون هاي انتهايي گريف، مي تواند منجر به احتمال نواختن فالش مي بمل در اين محل از گريف باشد (در اين انتخاب، از ضعف نسبي صداگيري از انگشت چهارم نيز نبايد غافل بود).
روش ديگر، انتخاب راهكار انگشت گذاري متوالي اول، دوم، سوم و انتخاب و اجراي متوالي پوزيسيون هاي چهارم، هفتم و دهم مي باشد (تصوير شماره پنج). در اين حالت، هر چند موضوع مورد اشاره در رابطه با انگشت چهارم در وضعيت قبلي بوجود نمي آيد و اجراي مي بمل انتهايي توسط انگشت سوم و در حالتي پايدارتر صورت مي پذيرد، اما بازهم پرش هاي بزرگ صدايي در هنگام تغيير پوزيسيون هاي مورد اشاره صورت پذيرفته و همساني مورد اشاره در بالا در اجراي جملات مشابه از بين مي رود.
مورد ديگر، موكول شدن تغيير پوزيسيون چهارم به هفتم توسط انگشت اول در نت مي بمل است. در اين حالت تغيير پوزيسيون دست چپ با توجه به تمپوي سريع جمله كه بر نتي با محل نه چندان مشخص و گمراه كننده، استوار مي گردد (پوزيسيون هفتم-انگشت اول-مي بمل) رضايت بخش نيست، هر چند يك نوازنده حرفه اي بايستي بتواند تمامي نت ها و تغيير پوزيسيون ها را به بهترين شكل اجرا نمايد، اما نبايستي از اين اصل كلي غافل گشت كه همواره بايستي به دنبال مطمئن ترين روش و بهترين راهكار اجرايي باشيم.
در اينجا روش پيشنهادي نگارنده براي اجراي جمله همسان سوم و نيم جمله انتهايي، انگشت گذاري با شكل تكرار شونده است. در اين روش، انگشت گذاري به شكل متوالي انگشت اول – دوم و تغيير پوزيسيون هاي زوج چهارم، ششم، هشتم و دهم است (تصوير شماره شش).
اين راهكار باعث مي گردد تا پيوستگي صوتي داخل هر يك از جملات همسان سوم و نيم جمله انتهايي، در بالاترين حد ممكن رعايت گردد، زيرا نواختن متوالي انگشتان اول- دوم با فاصله نزديك به همديگر و نيز در شكل كلي تر، تغيير پوزيسيون هاي نزديك به يكديگر باعث مي گردد تا شاهد پرش صدايي بزرگ و مشهود در داخل اين جملات نباشيم و از ديگر سو، همساني صدايي جملات مشابه اول و دوم قبلي با جمله سوم در نزديك ترين شكل ممكن اجرا گردد. احتمال خطاي اجرايي كمتر به دليل واقع شدن تغيير پوزيسيون ها بر روي نت هايي با مكان مشخص تر نسبت به ساير حالات و نيز تغيير پوزيسيون هاي مطمئن و پر قدرت توسط روش انگشت گذاري اول- دوم از ديگر نقاط مثبت اين انتخاب است.
لازم به يادآوري است كه در اين حالت، نت مي بمل انتهايي توسط انگشت سوم و به شكل قدرتمند اجرا مي گردد و براي اجراي اين نت- با توجه به فاصله نزديك دو بكار تا مي بمل- ديگر نيازي به استفاده از انگشت چهارم نمي باشد.
در پايان بايستي خاطر نشان سازم كه هر چند انگشت گذاري اين جمله به اشكالي ديگر نيز قابل تحليل و اجرا مي باشد- اما به دلايلي نظير آنچه در بررسي فوق آمد- به نتايج چندان مطلوبي نخواهيم رسيد.در اين نوشته، اجرايي ترين و محتمل ترين حالات، مورد بررسي قرار گرفت و به دلايلي نظير خارج از حوصله گرديدن ادامه دهي مطلب، تشابه دلايل كنار گذاشتن ساير موارد با حالات ذكر شده در مقاله و نيز نامتعارف بودن اجرايي ساير موارد، از ذكر آنها خودداري گرديد.
هدف از اين نوشته بررسي انگشت گذاري (اديت دست چپ) يكي از جملات پايين رونده ي سريع در بخش دوم (Recitativo) كنسرتو ويولن شماره دو ماكس بروخ است. از آنجا كه غالب اديت هاي چاپي در دسترس موجود از اين جمله كه براي انگشت گذاري آن ارائه گرديده، داراي روشي مشابه در شكل انگشت گذاري بوده و درعمل اجراي سوليست را داراي پرش و قطع هاي بزرگ صدايي و نيز دشواري در امر اجرا مي سازد، در اين مطلب به بررسي نحوه انگشت گذاري اين جمله پرداخته خواهد شد.
شناخته شده ترين نحوه انگشت گذاري منتشر گرديده براي اجراي اين جمله (از فا ديز انگشت اول در پوزيسيون هشتم تا فا ديز انگشت اول در پوزيسيون اول سيم مي) مبتني بر رعايت الگويي همسان و تكرار شونده براي تعداد پنج جمله پايين رونده مركب از سه نت، در اولين سيم مي باشد (تصوير شماره ۱) در نگاه اول، اين الگوي تكرار شونده كه به راحتي در ذهن نوازنده باقي مي ماند و نيز هم شكلي نحوه انگشت گذاري (انگشت گذاري به شكل الگوي اول- سوم- اول) در جملات همسان سه نتي، جالب مي نمايد.
اما تعداد زياد تغيير پوزيسيون ها(پنج تغيير پوزيسيون به ازاي اجراي پنج جمله سه نتي) و نيز جابجايي نسبي زياد دست چپ براي ايجاد اين تغيير پوزيسيون ها برروي گريف، گذشته از آنكه بر دشواري اجرايي جمله مي افرايد ازسرعت كلي اجراي جمله كاسته و پرش هاي صدايي زيادي در اجراي اين پاساژ لگاتو ايجاد مي كند.
از ديگر سو ادامه روند نواختن جمله نيز با اتخاذ اين روش دچار اشكال مي گردد، زيرا در اين شكل انگشت گذاري بلافاصله براي اجراي مي بمل بعد از فا ديز نواخته شده در اولين پوزيسيون دو راهكار اصلي باقي مي ماند. الف- پرش بر روي نت مي بمل با انگشت دوم پوزيسيون دوم بر روي سيم لا(روش پيشنهادي غالب نسخه هاي چاپي)
ب- باقي ماندن بر پوزيسيون اول و ادامه روند نواختن جمله تا انتها بر پوزيسيون اول. در راهكار ب، با توجه به ناچار شدن نوازنده براي دو بار تغيير سيم در اجراي يك جمله سه نتي علاوه برآنكه بر دشواري اجرا به علت تعدد تغيير سيم افزوده مي گردد، فرم كلي و شكل اصلي روش اجراي جملات همسان سه نتي نيز دچار اشكال مي گردد و به همين علت معمولا در نسخ اديت شده اين جمله،اجراي هيچيك از جملات سه نتي همراه با تغيير سيم نيست.
بشنويد اجراي اين پاساژ را با تكنوازي ياشا هايفتز
در راهكار الف نيز تغيير پوريسيون همراه با تغيير سيم، بوجود آورنده پرش صدايي اضافه ديگري در روند اجراي اين جمله كه داراي شكل كلي” پيوسته (لگاتو)” به لحاظ فرم صدايي است، مي باشد. افزون بر امر فوق دو ايراد ديگر نيز در اجراي اين راهكار به نظر مي رسد:
الف-۱: پس از اجراي نت مي بمل با انگشت دوم پوزيسيون سوم سيم لا اجراي فا ديز با انگشت سوم كه داراي يك و نيم پرده فاصله از انگشت دوم مي باشد، داراي شكلي نا مطلوب از ديدگاه ميزان بازشدگي- كشيدگي انگشت سوم نسبت به انگشت دوم است، در اينجا تمپوي بالاي اجراي جمله نيز بر دشواري اين روش انگشت گذاري مي افزايد.
الف-۲:در اينجا اجراي نت دو بكار در سيم لا بلافاصله پس ازنت مي بمل نيز منوط به تغيير پوزيسيون مجددي مي گردد(اجراي دو بكار در پوزيسيون اول يا دوم)، كه نظر به نكات گفته شده در بالا از جهت تعدد تغيير پوزيسيون ها و ايجاد پرش مجدد مطلوب به نظر نمي رسد.
هر چند در راهكار الف-۱ مي توان براي جلوگيري از ميزان بازشدگي –آموزش ويولن كشيدگي زياد انگشت سوم، از انگشت چهارم براي اجراي نت فا ديزاستفاده نمود، اما نظر به اجباري بودن انجام تغيير پوزسيون مجدد در راهكار الف-۲ براي اجراي نت دو بكار و نامطلوب بودن اين راهكار، هيچيك از روش هاي الف و ب توصيه نمي گردد.
بنابراين به نظر مي رسد كه بايد راهكاري انديشيده شود كه از تغيير پوزيسيون هاي متعدد داراي فاصله طولي زياد، كه منجر به دشواري و كاهش سرعت اجرايي مي گردد، جلوگيري شده و روال كلي اجراي جمله از لحاظ شكل صدايي پيوسته ي آن نيز، دچار اختلال نگردد و شاهد فرمي يكدست و سريع در نحوه كلي اجراي اين جمله باشيم كه در قسمت بعدي نوشته، اين موضوع مورد بررسي قرار خواهد گرفت.
منبع: www.Viol.ir
- ۳,۴۲۱ بازديد
- ۰ نظر