تذكر-۲۵: بايد دقت داشت كه در هيچ از يك از آرشه هاي چپ و يا راست، دست گيري آرشه و يا آرشه كشي نبايستي باعث ايجاد حالت گرفتگي در ناحيه سمت راست قفسه سينه و يا بالا گرفتن غير عمدي شانه گردد. يك اشتباه بسيار رايج در اين زمينه، بالا آمدن تدريجي شانه در آرشه كشي با جهت چپ و با نزديك شدن به پاشنه است و مورد ديگر بالا گرفتن غيرعمدي شانه در هنگام دست گيري آرشه در ناحيه پاشنه، در آرشه راست مي باشد.
تذكر-۲۶: لازم به يادآوري است كه مچ هرگز نبايد در حالت “حداكثر” دامنه حركتي خود و يا تحت فشار، نسبت به ساعد دچار شكستگي گردد.
زيرا ايجاد شكست در حالت حداكثر دامنه حركتي مچ باعث ايجاد خستگي، گرفتگي، درد و در نهايت بيماري مي گردد.
تذكر-۲۷: در يك آرشه راست با رسيدن به نوك، بازو نبايستي در اثر چرخش اضافه از مفصل شانه خارج از محل طبيعي خود و يا عقب تر قرار گرفته باشد و به عبارت ديگر چرخشي بيش از حد معمول به سمت عقب نسبت به تنه نوازنده داشته باشد.
تذكر-۲۸: در صورتي كه آرشه داراي طولي بلندتر از آنچه مورد نياز آناتومي و فيزيك بدن نوازنده باشد(مواردي چون ناهماهنگي طول بازو، طول كلي دست و ياعرض شانه با طول آرشه مورد استفاده نوازنده) و يا آنكه نوازنده ساز را در خارجي ترين نقطه عرض شانه نسبت به گردن قرار داده باشد، با رسيدن به “نوك آرشه” مچ در راستاي عمود بر ساعد و به سمت بالا مجبور به شكستن خواهد شد كه اين شكل شكست رو به بالاي مچ، “در محل نوك آرشه” مطلوب نيست.
خروج اشتباه به سمت عقب بازو
نسبت به تنه در نوك آرشه
تذكر-۲۹: بهتر است نوازنده با توجه به وضعيت آناتومي بدن خود و در نظر گرفتن مسائلي چون طول عناصر ساعد و بازوي دست، نيز شكل دست و عرض شانه خود و از طرف ديگر وزن كلي دست راست خود نسبت به تهيه يا سفارش جهت ساخت آرشه مناسب اقدام نمايد و از بكارگيري آرشه هاي ناهماهنگ با فيزيك بدني خود كه مي تواند عوارضي همچون بوجود آمدن ضعف در ساختار آرشه كشي تا بيماري گردد، جلوگيري نمايد.
شكست اشتباه مچ در راستاي
عمود بر ساعد و به
سمت بالا در نوك
الگوي شماره /۴۲/۱:
-زاويه قرار گيري آرشه بر سيم:
هرگاه حداكثر صداگيري از ساز مورد نظر باشد، براي انتقال بهتر نيرو لازم است تا آرشه به شكل عمود بر سيم قرار گيرد و در يك فاصله تقريبي به اندازه “عرض موي آرشه” از خرك، عمل آرشه كشي انجام پذيرد.
شيوه آرشه كشي قائم بر سيم
عمود گرفتن آرشه نسبت به سيم باعث مي گردد تا سطحي يكنواخت و هماهنگ از موي آرشه سيم را به ارتعاش در آورد.
در اين رابطه لازم است هنرجويان شيوه آرشه كشي عمود بر سيم و در نزديكي خرك را بطور جداگانه تمرين نموده و هنرجويان با روش صداگيري قوي از ساز آشنا گردند.
مايل ساختن آرشه و فرم صحيح
آرشه كشي به موازات خرك
ناموازي بودن اشتباه
امتداد آرشه و خرك
به طبع يك نوازنده توانا، بايستي بتواند در هنگام نواختن با سازهاي مختلف و داراي پتانسيل هاي متفاوت از لحاظ صدادهي، از حداكثر توان هر ساز بهره برداري نمايد و از اين رو لازم است تا هنرجويان با روش صداگيري قوي از ساز آشنا گردند.
حالت عمومي آرشه كشي، با كمي مايل ساختن زاويه آرشه نسبت به سيم و به سمت گريف انجام مي پذيرد)به اصطلاح با خواباندن آرشه).
در اين رابطه لازم است تا از بيش از اندازه خواباندن آرشه كه باعث جدايي بخشي از موي آرشه از روي سيم مي گردد، اجتناب نمود.
مايل ساختن آرشه و فرم صحيح آرشه كشي به موازات خرك” مايل ساختن آرشه و فرم صحيح آرشه كشي به موازات خرك مايل ساختن آرشه از سر خوردن آرشه به سمت گريف در حين آرشه كشي جلوگيري مي نمايد و نيز باعث ايجاد صدايي نرم، يكنواخت و متعادل، حاصل از آرشه كشي مي گردد.
-تكنيك چرخش آرشه
همانطور كه پيشتر درباره الگوي دست گيري آرشه اشاره شد، نرمچه شست راست بر كناره بالايي دهانه پاشنه و يا در حالت مطلوب تر در ناحيه لبه بالايي دهانه پاشنه و چوب آرشه قرار مي گيرد و فرم كلي اين انگشت به شكل صاف و بدون انحنا به سمت داخل و در حالت مطلوب تر به شكل هلالي به سمت خارج دست مي باشد.
از طرف ديگر با بررسي فرم و شكل فيزيكي آرشه مي توان به عدم وجود يكنواختي در اندازه پارامترهايي چون وزن و قطر در طول پي برد.
حال اگر فرض كنيم آموزش ويولن يكي از عوامل در ميزان صداي حاصله از آرشه كشي، كه همان “فاصله عرضي” آرشه تا خرك مي باشد توسط نوازنده در طول يك آرشه چپ يا راست ثابت نگاه داشته شود(در واقع با اين فرض، تاثير پارامتر فوق را در ذهن كنار مي گذاريم)؛ در خواهيم يافت كه در صورتي ميزان صداي حاصل از يك طول آرشه “ثابت” خواهد ماند كه ساير عوامل با توجه به تغييرات بنيادي پارامترهاي ذاتي طراحي آرشه كه در بالا ذكر شد، دستخوش تغييرات گردند.
زيرا ميزان صداي حاصله از ساز براي يك نت مشخص در يك نقطه از گريف(بدون در نظر گرفتن نقش خود ساز) كه ناشي از آرشه كشي دست راست مي باشد، بستگي مستقيمي به عوامل زير خواهد داشت:
الف- مشخصات فيزيكي آرشه
ب- خصوصيات رفتاري دست راست شامل نحوه ايجاد تغييرات در شكل دست گيري و نيز تغييرات در ميزان اعمال نيروي مچ
با در نظر گرفتن اين نكته كه آرشه در طول خود با حركت از سمت پاشنه به سمت نوك به تدريج دچار كاهش قطر و وزن مي گردد، به اين نكته خواهيم رسيد كه نوازنده در طول يك آرشه راست در صورتيكه خواهان ثابت نگاه داشتن ميزان صداي حاصله از آرشه كشي باشد، نياز دارد تا به تدريج بر ميزان فشار وارد شده بر آرشه بيفزايد.
طبيعي است در جهت حفظ منظور فوق، در يك آرشه چپ عكس عمل اتفاق افتد و از ميزان فشار وارده به آرشه به تدريج با نزديك شدن به پاشنه كاسته گردد.
تذكر-۳۰: بهتر است جهت وارد نمودن فشار بر آرشه تنها نيرو از ناحيه مچ بر آرشه وارد گردد و ساير قسمت هاي دست مانند بازو، و ساعد درگير نگردند.
فشار وارد بر آرشه از طريق مچ نيز بيشتر از طريق شست و انگشت اشاره (انگشت اول) منتقل مي گردد.
لازم به يادآوري است كه در حالتي كه نوازنده به دنبال حداكثر صداگيري حاصل از آرشه كشي است، طبيعي است فشار وارد بر آرشه از مچ افزايش مي يابد و آرشه نيز قاتم نگاه داشته مي شود(پيشتر در بخش زاويه قرارگيري آرشه بر سيم اشاره شد) و فاصله عرضي آرشه تا خرك نيز كاهش مي يابد.
اما هنگامي كه هدف حفظ ثابت ميزان صدا باشد، بسيار آسانتر خواهد بود كه نوازنده به جاي افزايش تدريجي فشار توسط مچ براي جبران كاهش وزن آرشه، بتواند از تغيير در شيوه و تكنيك آرشه كشي سود جويد و از نقش خود در ارتباط با صرف نيروها بكاهد.
بنابراين براي رسيدن به منظور فوق مي توان از نقش فشار وارده از طرف مچ به آرشه كاست و از تغييرات وزني آرشه در طول آن و راهكارهاي استفاده از پتانسيل هاي خود آرشه با بهره جويي از شيوه هاي آرشه كشي سود جوست.
حال در توضيح راهكار فوق مي توان به ابتداي اين قسمت مقاله باز گشت و به نقش و شكل شست راست توجه نمود.
در يك آرشه راست در پاشنه شست مي تواند به شكل شكسته و هلالي به سمت خارج در كناره آرشه قرار گيرد و آرشه نيز به شكل مايل قرار گيرد و به تدريج با شروع آرشه كشي و حركت به سمت نوك و در حالي كه از ميزان قطر و وزن آرشه كاسته مي گردد، آرشه توسط شست به تدريج چرخانده شود.
به طبع در اين حالت با تغيير تدريجي در ميزان شكستگي شست، آرشه از حالت مايل به شكل قائم بر سيم دوران خواهد داشت و شست نيز از شكل هلالي به شكل صاف تغيير حالت خواهد داد.
چرخش تدريجي آرشه با حركت از پاشنه به سمت نوك و برعكس، باعث مي گردد كه با “ثابت نگاه داشتن و يا ايجاد تغييرات اندك در ميزان نيروي وارده از مچ بر آرشه” و جلوگيري از اعمال تغييرات دائمي و زياد در ميزان اين نيرو، زاويه اعمال نيروي مچ توسط آرشه بر سيم تغيير يابد.
به طبع در حالتي كه آرشه به حالت قائم بر روي سيم كشيده مي شود، ميزان بيشتري از نيروي مچ نسبت به حالت مايل بر سيم وارد شده و منتقل مي گردد و تغيير زاويه آرشه بر روي سيم از اثر كاهش وزن آن با نزديك شدن به سمت نوك مي كاهد.
طبيعي است در آرشه چپ عكس مورد فوق مي تواند اتفاق افتد. بدين معنا كه مي توان با حركت از سمت نوك به سمت پاشنه به تدريج آرشه را با كمك شست از حالت قائم به شكل مايل بر سيم سوق داد.
نكته اي كه در اينجا توجه به آن ضروري به نظر مي رسد، كيقيت و نحوه ساخت خود آرشه مورد استفاده نوازنده است. زيرا آرشه هاي مختلف خصوصيات بسيار متفاوتي دارند. به طبع هر چه آرشه مورد استفاده مرغوبتر از لحاظ تكنيك ساخت و متريال هاي مورد استفاده باشد و نيز هماهنگ از لحاظ طول و وزن با فيزيك دست نوازنده باشد، نتيجه مطلوب تر خواهد بود.
تذكر-۳۱: در اينجا لازم به يادآوري است كه استفاده از راهكار مورد اشاره در اين بخش، بيشتر در قطعاتي با تمپوهاي پايين تا متوسط توصيه مي گردد. زيرا روند چرخش آرشه در حين آرشه كشي در قطعات سريعتر مي تواند باعث بروز دشواري در اجرا گردد.
منبع: www.Viol.ir
- ۵,۷۵۸ بازديد
- ۰ نظر