ويولن، سازي با توانمندي هاي بسيار در زمينه اجراي موسيقي است و اين موضوع حاصل از امكاناتي است كه پيش از هر عاملي، ساز با ويژگي هاي منحصر به فرد خود در زمينه طراحي و ساخت و نيز اصلاحات انجام گرفته بر روي آن در طي چند قرن، در اختيار نوازندگان و آهنگسازان قرار داده است و هنرمندان با بهره گيري از اين خصوصيات، تكنيك هاي مختلف نوازندگي اين ساز را ابداع كرده و آن را پرورش داده اند.
با نگاهي بر آثار بر جاي مانده از نوازندگان بزرگ ويولن و سير پيشرفت و تكامل تكنيك نوازندگي اين ساز در طي تاريخ، به اسامي بزرگاني چون كرلي، تارتيني، ويوالدي، ويوتي، پاگانيني، ويوتام، وينياوسكي و… بر خواهيم خورد كه هر يك در دوره حيات خويش با نوآوري ها و ارتقاي سطح تكنيك در زمينه نوازندگي و آثار، باعث پيشرفت و تكامل هنر نوازندگي اين ساز گشته و جالب اينجاست كه اين پيشرفت هم گام با تكامل ساخت ويولن و آرشه بوده است.
در اين ميان، توانمندي ويولن در زمينه نواختن نت هاي مشخص به اشكال متفاوت در پوزيسيون ها و سيم هاي مختلف و با آرشه گذاري هاي گوناگون باعث مي گردد تا دست نوازنده ويولون در اجرا بسيار باز بوده و نوازندگان مختلف با نگرش ها و ديدگاه هاي متفاوت اجرايي، انواع مختلفي از اديت در ويولن را در اجراي جملات آثار برگزينند و از همين روست كه همواره شاهد اجراهايي با خصوصيات و تاملات كاملا متفاوت با يكديگر از يك اثر هستيم و همين تفاوت نگرش ها و قرائت ها است كه باعث بروز خلاقيت ها و آفرينش هاي مجدد و زيبا از يك اثر مشخص مي گردد.
اما در اين ميان نكته اي كه نبايد از آن غافل بود تاثيري است كه ساختار بعضي جملات خاص در آثار، بر اديت قطعات مي گذارد. همانطور كه اشاره شد نوازندگان با ديدگاه هاي متفاوت اجرايي و نيز بهر گيري از ويژگي هاي منحصر به فرد ويولون، امكان انتخاب و گزينش حالات متفاوتي از اجراي جملات در يك اثر را خواهند داشت؛ اما گاه عوامل ساختار باعث مي شوند تا انواع گزينه هاي متفاوت و قابل اجراي يك جمله خاص كنار گذاشته شوند و در نهايت يك منطق، حاكم بر روش اجراي يك جمله گردد.
• فرم اجرايي جملات اولين و مهمترين عامل تاثيرگذار بر منطق آرشه و انگشت گذاري است. در بسياري از قطعات، مجموعه ميزانهايي وجود دارند كه به لحاظ شكل و فرم اجرايي داراي ساختاري يكسان و همانند هستند و به طور معمول براي نواختن آنها از يك يا چند تكنيك خاص كه حالتي تكرار شونده دارد، استفاده مي گردد.
• عامل بصري در نوازندگي ويولن كه به درك بيننده از نوازندگي شخص باز مي گردد و تاكيد بر “ماهيت ديدن” از آنچه به مورد اجرا است، دارد. به گونه اي كه گاه منطق حاكم بر بينايي و زيبايي شناسي حاصل از آن حكم مي كند تا گزينه اي مشخص از ميان ساير گزينه هاي ممكن، انتخاب شود و ساير گزينه ها بر اثر منطق حاكم بر اين عامل، براي اجراي يك جمله به كنار گذاشته شوند.
جالب اينجاست كه در زمينه نوازندگي ويولن هرگز نبايد از تاثيرگذاري عامل بصري نواختن اين ساز بر شنونده غافل بود و اين از مواردي است كه جاذبه و كشش بسياري را در زمينه علاقه مندي به اين ساز و لذت از نواختن آن ايجاد مي كند. بنابراين، اين اصل هم در شيوه نواختن زيبا و صحيح اين ساز و رعايت اصول نوازندگي ويولن و هم در نحوه اديت در ويولن بهتر است مورد توجه قرار گيرد.
• عامل شنوايي كه تاكيد بر “ماهيت شنيدن” شخص شنونده دارد و متاثر از عواملي چون تمپو، قدرت صدا، گليساندو، زنگ و تمبرهاي مختلف صدايي قابل اجراي يك نت و يا يك مجموعه نت مي باشد و حاصل از امكاناتي است كه ساز و تكنيك اجرايي در اختيار نوازنده قرار مي دهد. اين عامل نيز مي تواند منطق حاكم بر گزينش نوع خاصي از اديت در هنگام نواختن يك جمله گردد.
• وابستگي موسيقي به زمانه و دوراني كه موسيقي در آن تصنيف گشته و سبك موسيقايي رايج در آن دوران هنري و وابستگي اين شاخه از هنر به ديگر هنرها چون نقاشي، معماري و… نيز مي تواند باعث گردد تا سياقي خاص بر روش آرشه و انگشت گذاري حاكم گردد.
در اينجا لازم به يادآوري است كه گاه تركيبي از عوامل فوق مي تواند تاثيرگذار بر منطق اديت جملات خاص گردد. حال با اين مقدمه، مي توان به چگونگي تاثيرگذاري ماهيت عواملي چون ديدن، شنيدن، سبك و… و تاثير آنها بر موسيقي كه ايجاد كننده ساختار و فرم اجرايي در جملاتي خاص است، پي برد و از منطق انتخاب و گزينش اديت در دسته جملاتي كه اين عوامل بر آنها تاثير گذاشته است، آگاه گشت. در قسمت هاي بعدي بيشتر به تشريح اين عوامل خواهم پرداخت.
براي روشن تر شدن موضوع با استفاده از نمونه هايي از آثار تصنيف شده اين ساز به بررسي چگونگي تاثير ساختار جملات بر اديت در ويولن خواهم پرداخت. همزمان با سير تكامل آرشه در طي تاريخ و بدست آمدن امكان ساخت آرشه هايي با توانمندي و قابليت هاي بيشتر اجرايي، سير تكامل و ابداع تكنيك هاي مختلف دست راست نيز در آثار آهنگسازان و نوازندگان نيز به چشم مي خورد.
در طول تاريخ تاثير اين سير تكاملي را مي توان در آثار بسياري يافت. براي مثال مي توان كيفيت نواختن و نيز تمپوي اجراي آرشه هاي چند سيمه را در موومان اول كنسرتو ويولن RV,243آنتونيو ويوالدي (۱۷۴۱-۱۶۷۸) و كاپريس شماره ۱ نيكولو پاگانيني (۱۸۴۰-۱۷۸۲) با يكديگر مقايسه نمود و از تاثير تحول در روش ساخت آرشه در نحوه اجراي موسيقي و نيز پيشرفت در زمينه تكنيك نوازندگي ويولن آگاه شد.
در اينجا بايد توجه داشت كه فرم آرشه كشي رفت و برگشتي بر روي چند سيم، در بسياري از آثار دوران باروك به شكل نواختن متوالي سه و يا چهار نت بر روي سه سيم و به شكل ساده يا پريده مي باشد و كه با كارآمدتر شدن ابزار و افزوده شدن بر مهارت اجرايي، شاهد تكامل الگوهاي آرشه كشي باروكي و آفرينش تكنيك هاي مستقلي همانند اسپيكاتوهاي سريع چهار سيمه هستيم.
حال با اين مقدمه به بررسي تاثير ساختار جملات بر اديت بكار گرفته شده در آثار مي پردازيم.
اولين نمونه، از آخرين ميزانهاي موومان اول كنسرتو ويولن سيبليوس انتخاب شده است. در اين قسمت از بخش ويولن تكنواز هر دو عامل بصري و فرم اجرايي جملات كه در قسمت قبل به آن اشاره گرديد، وجود داشته و اين عوامل به شكل همزمان بر اديت اين نمونه تاثيرگذار است.
به هنگام نواختن اين فرم مستقل آرشه كشي(الگوي نمونه اول)، تقليل شمارگان سيم هاي مورد استفاده باعث وارد شدن خدشه بر ساختار اين فرم تكنيكي مي گردد و چنين مي توان نتيجه گرفت كه شيوه منطقي بر اجراي اين فرم آن است كه نوازندگان به هنگام مواجهه با آن، از اديتي براي دست چپ بهره گيرند كه آرشه كشي به شكل چهار سيمه را در آن تامين نمايد.
در اين راستا هر چند ممكن است كه بتوان به دلايلي نظير؛ سهل تر ساختن اجراي بخش هاي به اصطلاح دست و پا گير و استفاده از انواعي از انگشت گذاري كه از ميزان دشواري اجرا مي كاهد يا ارائه روالي روان تر و منطقي تر در روند دگرگوني و تغييرات بي وقفه پوزيسيون هاي دست چپ و… از انگشت گذاري هاي متفاوتي بهره جست كه ساختار تكنيك آرشه كشي بر روي چهار سيم را در پاره اي از ميزان ها به سه سيم تقليل دهد؛ چنانكه براي نمونه شاهديم هنرمند و ويرتوز بزرگ ويولن ديويد اويستراخ ميزان هايي از اين نمونه را بر روي سه سيم انگشت گذاري نموده و مي نوازد، اما بايد توجه داشت كه بهاي انجام اين تغييرات توسط نوازنده وارد ساختن خلل بر نحوه اجراي فرم و گسستن عامل ساختار تكنيكي و نيز صدمه رساندن به عامل بصري مورد اشاره در نوازندگي ويولون است و در واقع با ناديده انگاشتن اين موضوع، دچار نوعي نقض غرض در زمينه نحوه اجراي اين فرم مستقل خواهيم شد.
در اينجا بايد به نكته ظريف ديگري نيز توجه داشت و آن تاثيري است كه تكنيك مورد استفاده در دست چپ بر اديت و روش انگشت گذاري دست راست مي گذارد و باعث مي شود تا انواع گزينه هاي متفاوت و قابل اجراي يك جمله خاص كنار گذاشته شوند و در نهايت يك منطق، حاكم بر روش اجراي يك جمله گردد.
در اين مطلب نت نمونه اول به همراه دو روش انگشت گذاري متفاوت در جهت مقايسه ارائه شده است.آموزش ويولن در نمونه اول- ۱ از انگشت گذاري با ساختار چهار سيمه در كليه ميزان ها و در نمونه اول- ۲ انگشت گذاري به روش سه سيمه در پاره اي از ميزان ها انجام گرفته است.
اين مطلب نخستين بار در مجلۀ موسيقي گفتگوي هارمونيك منتشر گرديده است
- ۵,۵۳۱ بازديد
- ۰ نظر