ايجاد و استفاده از استانداردهاي معين در تعيين حالت و تغيير شكل اعضاي بدن به هنگام نوازندگي از جهات گوناگون مي تواند ياريگر نوازندگان باشد و اين موضوع زماني اهميت بيشتري مي يابد كه به نقش فرسايشي تمرين و فرسودگي تدريجي بدن توجه شود.
بطور كلي بكار گيري استانداردها در نوازندگي باعث مي گردد تا از اثرات استهلاكي تمرين بر روي اعضاي بدن كاسته گردد.
از آنجا كه انسان به هنگام نوازندگي جداي از بكارگيري ذهن نيازمند به استفاده از اعضا و اندام هاي مختلف خود مي باشد، لذا تمرين مداوم و طولاني در صورتي كه به شكل بي قاعده و يا همراه با اشتباه در طي ساليان عمر نوازنده انجام پذيرد، مي تواند باعث مواردي چون ايجاد خستگي و فرسودگي، كاهش انعطاف پذيري، دردناكي و سر انجام عدم كارايي اعضا و اندام ها گردد.
اين امر از آنجا اهميت بيشتري مي يابد كه علاوه بر آنكه از سطح كيفيت اجرايي نوازنده به تدريج كاسته مي گردد و يا در وضعيت بحراني تر ديگر نوازنده قادر به انجام اين فعاليت نيست، بلكه به علت بيماري زندگي عادي او نيز دچار اشكال گرديده و سطح فعاليت هاي روزانه و توانايي هاي بدني فرد كاهش مي يابد.
از آنجا كه كوچك ترين اشتباهات و الگوهاي نادرست در تعيين حالت و تغيير شكل اعضاي بدن در هنگام نوازندگي – كه به ظاهر داراي اهميت چنداني نمي باشد- داراي ماهيتي تكرار شونده در طي زمان طولاني است، لذا انجام اين اشتباهات مي تواند نقشي بيماري زا و آسيب رسان براي فرد داشته باشد.
بطور كلي انتخاب طبيعي ترين شكل و فرم براي اندام هاي مختلف بدن در انجام فعاليت هاي نوازندگي، صحيح ترين راهكار اجرايي است و انتخاب هر وضعيت غير طبيعي براي اعضاي مختلف بدن، كه نوازنده براي استمرار و حفظ آن وضعيت نيازمند صرف نيروي اضافي يا بوجود آوردن كشش هاي نامتعارف در اعضا گردد، اشتباه است. اين اصل، پايه و اساس ايجاد استاندارد هاي مربوط به الگوهاي مختلف نوازندگي است.
در بسياري از مواقع به هنگام نواختن بدون آنكه نوازنده خود متوجه باشد، اعضاي بدن را دچار تغيير شكل هايي غيرعادي و يا گرفتگي هايي بي دليل مي نمايد. در طي مدتي كه بدن درگير ايجاد تغيير شكل هاي غير عادي اعضا و يا گرفتگي هاي بي دليل عضلات مي باشد، نيرويي بيهوده به شكل مستمر صرف حفظ موقعيت و يا تغيير شكل اشتباه مي گردد.
به طبع صرف بي مورد انرژي باعث خستگي زود هنگام در تمرين مي گردد و از طرف ديگر زماني كه تغيير شكلي غير عادي يا كششي غير متعارف بطور مكرر و طولاني بر بدن تحميل مي گردد، بر سرعت بروز بيماري در بدن افزوده مي گردد. حال اگر بر اين نكته توجه كنيم كه با بالاتر رفتن سن انسان، به شكل طبيعي نيز غضروف هاي مفصلي تحليل رفته و از انعطاف پذيري آنها كاسته مي گردد و عضلات نيز دچار ضعف مي گردد، به خوبي مي توان بر نقش مخرب و مضاعف استايل نادرست در نوازندگي پي برد.
از سوي ديگر بايد توجه نمود كه ايجاد و يا حفظ هر موقعيت و يا حالت غير متعارف نادرست، ناشي از فرمان اشتباهي است كه در درجه اول از سوي مغز صادر مي گردد و ناخوآگاه بخشي از ذهن نوازنده درگير موضوعي انحرافي و بي ارزش است كه باعث عدم تمركز كامل نوازنده بر تمرين و همچنين خستگي زود هنگام ذهن او مي گردد.
بنابراين جداي از آنكه نواختن با استايل صحيح نوازندگي باعث مي گردد تا از ميزان خستگي هاي ذهني و جسمي ناشي از تمرين كاسته شود و نيز بدن، دچار بيماري هاي مختلف اسكلتي نگردد، رسيدن به نتيجه دلخواه حاصل از تمرين قطعات نيز بسيار آسانتر و سريعتر بدست مي آيد. زيرا ذهن و جسم نوازنده بطور ناخودآگاه درگير ايجاد و حفظ حالات اشتباه نيست و بنابراين با راحتي و تمركز بسيار افزون تري مي تواند بر اين امر تمركز كند. توجه به اصلاح الگوهاي مختلف و استايل نوازندگي بايد از نخستين گامهاي شروع آموزش نوازندگي انجام گردد.
زيرا به طبع با جلوتر رفتن و پيشرفت در اين شاخه از هنر، تصحيح احتمالي اشتباهات بسيار دشوارتر مي نمايد و دلايلي چون عادت نمودن به حالتي اشتباه در نواختن، نداشتن زمان كافي براي تمرين در جهت اصلاح الگوي نوازندگي و بي حوصلگي و مشغله داشتن زياد و باور و اعتقاد داشتن اشتباه بر صحت اجرايي الگويي نادرست و …آموزش ويولن باعث مي گردد تا تصحيح احتمالي اشتباهات به مرور زمان بسيار دشوار نمايد.
بنابراين از ديدگاه تشريح شده در اين نوشته مي توان اينگونه نتيجه گرفت كه نوازندگي به هر شكل دلخواه و بدون در نظر گرفتن و رعايت نمودن قواعد و چهارچوب هاي اساسي مربوط به آن نه تنها دشوار مي نمايد بلكه مي تواند در دراز مدت، داراي مخاطراتي نيز براي فرد علاقه مند باشد.
*برنده تقديرنامه بخش مقالات در نخستين جشنواره وبلاگها و وب سايت هاي موسيقي ايران از سوي خانه موسيقي
اين مطلب نخستين بار در مجلۀ موسيقي گفتگوي هارمونيك منتشر گرديده است
- ۳,۱۹۶ بازديد
- ۰ نظر